
جناب آقای ماهان نوری – عضو رسمی کانون شعر ایران – شاعر ترانه سرا – متولد : 1370/09/26 – استان تهران – شمیران – تحصیلات : کارشناس زبان و ادبیات فارسی مختصری از زبان شاعر: تمام زندگی شعرست و شعر، تمام زندگیست. زبان فارسی – این وفادارترین پاسدار سرزمین پاک ما – […]
– عضو رسمی کانون شعر ایران
– شاعر ترانه سرا
– متولد : 1370/09/26
– استان تهران – شمیران
– تحصیلات : کارشناس زبان و ادبیات فارسی
مختصری از زبان شاعر:
تمام زندگی شعرست و شعر، تمام زندگیست.
زبان فارسی – این وفادارترین پاسدار سرزمین پاک ما – هنوز که هنوز است اجازه نمیدهد که حتی سادهانگارانهترین جملات ما، از آهنگ اساطیری و دلکش خود فاصله بگیرند.
شعر، زبان ماست.
پیش از تحصیل در رشتهی دانشگاهی زبان و ادبیات فارسی و پیش از این که حتی کلامی نوشته باشم، میدانستم که از شعر گریزی نیست.
امسال، دوازدهمین سالی بود که مینوشتم…
نمونه هایی از اشعار :
آبی
ببین عشقم، آروم جونم، پناهم
به جز تو دلت هیچ جا، جا نمیشم
چقدر ترسناکن نفس های بی تو
تو دیروز، امروز، فردام همیشهم
یه کم آخرش تلخ شد قصه ما
یه کم بد شد از بودنم حال خوبت
تو انقدر زیبا و بی انتهایی
که خورشید می میره وقت غروبت
دلم تنگ می شه برات، آشیونه م
دلی که یه روزی به دریا سپردم
کسی غیر تو گریه هامو ندیده
برات اومدم، موندم اینجا و مردم
ببخشید اگه اذیتت کردم آخر
دیگه رفتم اشکامو اینجا نریزم
ببخشید اگه ناله هامو شنیدی
سراپا، بدون، درد بودم عزیزم
نهنگا صداشون بلنده ببخشید
دیگه رفتم از پیشت آروم بخوابی
پر از آسمونی تو تنها نمیشی
به ساحل رسیدم خداحافظ آبی
ماهان نوری
نمیخوام جدایی برات سخت شه
بدون تا خیال دلت تخت شه
محاله که بعد از تو اسمی بیاد
محاله که این مرد خوشبخت شه
نگفتی بمون و نگفتم نرو
همیشه برات وا گذاشتم درو
قفس مال من آسمون سهم تو
تو پرواز کن لحظهی آخرو
بهت گفته بودم که جا میزنی
یه روز زخمهاتو یه جا میزنی
ندیدی سکوتت، شکسته منو
تو حرفاتو با کی، کجا میزنی
قطره قطره مثل پاییز روی چتر تو شکفتم
همیشه یه اتفاقم که تو حسرتت، میفتم
تو میمونی و شهر بی قصه باز
زمستون و شبهای دور و دراز
یه مشت خاطرهم، تکه تکهم برات
تو فرداتو با بهتر از من بساز
یه قولی بهم دادی این آخرا
که خوشبخت شی بعد از این ماجرا
یه بار هم شده مثل من مرد باش
بمون پای حرفت، تو جونم درآ
بذار دلخوشیم باشن اون خندهها
تموم شن “ببخشید” و “شرمنده”ها
گل افتاده، من باختم، کف بزن
تو خوش باش، لعنت به بازندهها
فراموش کن عطر آغوشمو
لباس سیاهی که میپوشمو
خداحافظ حتی به یادت نیاد
تن سرد و لبهای خاموشمو
قطره قطره مثل بارون روی چتر تو میفتم
من برات ترانه گفتم من برات ترانه گفتم
من برات ترانه گفتم
من برات ترانه گفتم…
ماهان نوری
بهت گفتم برای بچگیهات من یه کم پیرم
بهارم رفته از پاییز – بی دستهای تو – سیرم
تو هی قد میکشی رویای من کمرنگتر میشه
مث خطهای لیلی کم کم از تو کوچهتون میرم
چقدر این ماضی استمراریه: “میرفتی”؛ میموندم…
تو این حالی که هر آیندهای از من گذشت انگار
با این امروز و فردا کردنت هر روز درگیرم
یه کم با من بسازی قصر رویاهاتو میسازم
یه کم زوده بری با این که میدونم برات دیرم
چقدر این قصه هم تکراریه: “میرفتی”؛ میموندم…
تو اقیانوس چشمای تو چی دارم که غرقت نیست؟
یه وال آبیام تو ساحل بغض تو میمیرم
مث خورشید از شرم زلال موج موهاته
اگه سُرخم اگه دورم اگه آتیش میگیرم
چقدر این ماضی استمراریه: “میرفتی”؛ میموندم…
چقدر این قصه هم تکراریه: “میرفتی”؛ میموندم…
ماهان نوری
به چشمای تو مشکوکم به اشکی که شکستم بود
به انگشتت روی لبهام که یعنی شششش؛ بسم بود
به این که تو نگاه تار من هی دورتر میشی
به حلقهت که تو روزای بد پاییز دستم بود
چقدر آروم رفتی مثل ماه از آسمون دشت
شاید پشت سکوتت جملهای دنبال من میگشت
نپرسیدم چرا هر روز میدیدی منو از دور
یه آدمکش همیشه به محل جرم برمیگشت
بدون راز تو جاش امنه ولی سنگ صبورت رفت
یه کوه درد جا موند از من و کوه غرورت رفت
اگه کوهها به همدیگه رسیدن باز برگردیم
اگه برگشت اون ماهی که از تنگ بلورت رفت
دلت با من نبود و آخرش پیچیده شد کارم
ببین چشمامو معلومه شبا تا صبح بیدارم
دلت با من نبود و دیگه راه چارهای هم نیست
بهت میگم که از تو چی تو این بیچارگی دارم
یه پیراهن که یه روزی یه جا عطرت رو بوسیده
همه گلهای دنیا رو واسه تو صاحبش چیده
همیشه چشم به راهت بود، از آغوش تا آغوش
تمام دلخوشیش اینه یه تار موتو چسبیده
ماهان نوری
شنیدم به هم میاین و با تو فردایی داره
مامانت عاشقشه نزدیکتون جایی داره
ماشینش از این جدیداس که علی دایی داره
یه جوری دووم میارم بار اولت که نیست
شاعرم! تهش چی میشه؟ همهمون مستاجریم!
یه روزم تموم میشه شعرمونو باید بریم
تو بزرگی، مثل ما نبودی خیلی چاکریم
تف به روز و روزگارم بار اولت که نیست
دیدم عکستونو با هم دو تا حلقه دست تو دست
ما یه عهدی بینمون بود که مث دلم شکست
چشم امیدشو دنیا رو من و تو دیگه بست
من از این شانسا ندارم بار اولت که نیست
کاش تو این دو دو تا 4 تا عمرتو هدر ندی
عشق تو گرونه تو معامله چیزی سر ندی
خودتو فروختی جاش چی میخری ضرر ندی
چی می گم کجای کارم بار اولت که نیست
15 20 سال دیگه که زیر چشات چروک بشن
موت که افشون نشه دیگه، دندونات که پوک بشن
کاش آقاتون اون روزم با دیدن تو کوک بشن
چه تصورایی دارم بار اولت که نیست
آخه اون روزا اگه من جای اون مرد بودم
تا دم مرگ برات همدل و همدرد بودم
نمیذاشتم پیر بشی بادبادک زرد بودم
دیگه رفتم پی کارم بار اولت که نیست
اما یادت نره اینجا یکی عاشق تو بود
تو یه دنیای دیگه میبینمت چه دیر چه زود
همیشه یکی نبوده زیر گنبد کبود
دیگه هیچ حرفی ندارم بار اولت که نیست…
ماهان نوری
نظرات